سلام24سالمه،2,3ساله بایه آقایی آشناشدم ا ز اولشم خودش با مادرم حرف زد که رابطمون جدی باشه،خیلی دوسم داشت منم خیلی اونو..31ساله بوداونموقع،ظاهراهمه چی عالی بود،یه پسر خوب باشخصیت و اصل و نسب دار.بعدیکسال ازشهری ک من توش بودم رفت واسه مسایل کاری،رابطمونوقطع کرد ولی هریکی دوماه یه اسمس میدادحالمومیپرسید،منم که بی طاقت بودم تند تندبهش اسمس میدادم توروخدابگو کی میای،کجایی،دلم داره میپوسه،غصه دارم بدون تو و این حرفا..دیگه جواب سمسامونمیداد تا وقتی خودش میخواس یدونه اسمس حال احوال میداد.بلاخره مهرامسال اومد ولی یکی دیگه شده بود اصلا حسی تو نگاش نبود،بعدمن تو خیابون دادوبیدادکردم سرشو قهرکردورفت.حتی مامانم زنگ زد ازش عذرخواهی کرددرست نشد.گفت تودخترشکننده ای هستی،نمیتونم باتو باشم،قسمم خورد،اصلاگفت من کی به تو ابراز علاقه کردم،ازم منزجرشده.چیکارکنم برگرده???منعم نکنید چون انتخابمه،باید درستش کنم،چیکارکنم لطفا اگه میدونیدبگید